جهت عضویت در شبکه اجتماعی ساینا و دنبال کردنِ از تبار ملکوت تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
سلام خوبی!؟
چخبرا؟
سلام خوبم ممنون
هیچ سلامتی:)
booth booth
ی" title="ی" />
ی" title="ی" /> لوووووووووووووووووووووووووس
فاطمه دیروز امیر اوده بود میانه
بعد رفته بود در خونه ی دایی مامانم اینا
بعد ایلینم رفته بود مغازه ی داییم مغازه ی دایی منم پایین خونه ی دایی مامانم ایناس
بعد از اون ور خیابوون ایلینو صدا زده بود
ایلینم از امیر میترسه داد زده بود امیر امیر بعد دایی مامانمم رفته بود بهش میگفت که چرا اومدی و اینا
بعد زن دایی مامانم دست ایلینو با محمد امین اون یکی نوش گرفته بود اومدن خونه ی ما
ایلین از ترسش داشت جیغ میزد
ساعت نزدیک 10 اینا بود رفتن خونه ی دختر دایی مامانم
بعد ساعت 1 بود امیر زنگ زد گوشی دایی من
وایی نمیدونی که
بعد دایی منم ور نداشت
دایی منم گوشی رو بر نداشت پیامک داد که
همکار و دانش اموز سابق به حق امام زمان محرمانه به حرف دل من گوش کن
بعد گوشی رو برداشت
یجوری حرف میزد ادم دلش میسوخت براش
@zira
چیشده برا منم بگووووو
خب بخون از اولش
اوم خو خودت بگو
ای بابا ینی از اول بنویسم
میشکنه دستم خو
واااااااااا
والا
برو بخون دیگه
خب چی میگفت امیر؟؟؟
ن خوندم
وایی میگفت من بدبختم
گونا دالن
از اون موقعی که با اینا ازدواج کردم بدبخت شدم
کیا؟؟؟؟
نزاشت ایلینو ببینم 9 ماهه که ایلینو ندیدم
ولی تو این یه مورد راست میگفت
اون خانم (مهری)معتاد بود مواد مخدر میکشید الکل میخورد
روانی بود دیوونه بود من این کارارو بلد نیستم که ادم بکشم
وااااااا مهری اینکا را رو میکرد
نه بابا مهری خودش پرستار بود اصن خیلی مهربون بود خیلی خانم مومنی بود
مگه دیوونه بود خودکشی کنه
اصن امیر ادمیه که خدا نمیشناسه
بچه ی بیچاره تا امیرو دیده جیغ کشیده
امیر کثافت:/
اهوم
دیروز داییم و پسر اون یکی دایی مامانم رفتن از ماشین امیر عکس گرفتن
بعد خدمه ی خانه ی معلم دیده بود که اینا رفتن عکس گرفتن
امیرم شک کرده بود که داییم و اون پسر دایی مامانم باشن
ترسیده بود
این وسط ایلینه که بدبخت شده
رفتین ؟؟؟؟
نه بابا داریم میخونیم دیگه
بیچاره آیلین
اها
اهوم
همش تو فکر مامانشه
امیر عوضی بیشعوره کثافت
×_×
مامانم داییمو میزد میگفت گیجید شما دوتا اخه حواستون کجا بود
وا
اخه نمیدونی که دیروز داییم مارو انقدر خندوند
یه جکیه واسه خودش
میگه امیر بدبخته ولش کنید
آخی داییتو دوس خ
چی؟؟؟؟
میگفت میخوام برم به زن دایی بگم امیر بدبخته
میگه اون وقت زن دایی 1000 تکم میکنه
اینا ترکیشون خوبه الان فارسیشون بی مزه میشه
من رو داییم غیرت دارماااااا
آره
ترکیشو تصور میکنم
خخخخخخخخخ
میگم دایی ها عشقن نه
من دایی ندارم
اخی دایی من که گل عشقه انقدر مهربونه
من داییمو خیللللللیی دوست دارم اونم منو خیلی دوس داره چون من نوه ی اولم
ای جانم
من فقط یه خاله دارمی" title="ی" />
منم یه خاله دارم عععععععععععععععععععععععععععشششششششقمه عشق
23 ساشه
داییمم 30 سالشه
خدا حفظشون کنهی" title="ی" />
من میرم خداحافظ یا علی
ممنونی" title="ی" />
خدا به همراهتی" title="ی" />