داشتم یه تیکه اسفنج رو همینطور میکردم تو آب و درمیاوردم.
بابام گفت چیکار میکنی؟
گفتم: اسفنج رو هر کاریش میکنم بازم میاد رو آب، ولی نمیدونم چجوری باب اسفنجی همیشه کف دریا بود؟
بابام همینطور که داشت اشک میریخت و سرشو میکوبید تو دیوار، زنگ زد تیمارستان :/
۳ موافق
1397/04/06 - 10:39