چه سرزمینی چه ادمهای عجیبی...!!
مردانی که حجاب را برای ناموسشان اجباری و لازم میدانند
ولی حجاب دیگران را عقب ماندگی می پندارند...
این جا زندهایش در آرزوی سقفی شکسته اند..
ومردگانش زیر بارگاهای طلا خوابند..
در این تحریم عده ای در بستر بیماری در انتظار
دارویی خارجی جان میدهند..
و هنوز تاجران این سرزمین در پی واردات سگ عطر ولباسند...
چه استقبالی میشود از سگ گربه عطر و لباس..
این جا تقلید یک فرهنگ شده و تبعیض یک قانون..
تنها افتخار ما کتیبه ها و خرابه های گذشتگانند..
ما خودچیزی نداریم فقط رقاصیم به ساز غریبها میرقصیم..