از فکــــر من بگـــذر خیـالت تخت باشد
"من" می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من کــــه با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد از این سر سخت باشد
تصمیم دارد با خودش با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد هم بسازد
هرچند دشوار است باید پابگیرم
تا انتقامم را از این دنیـــا بگیرم
من خسته ام دیوانه ام آزار کافی ست
راهی ندارم پیش رو دیوار کافی ست
جـــز دردها سهمم نبود از با تو بودن
لطفا برو دست از سرم بردار کافی ست
لج می کند جسمت بگوید زنده هستی
وقتــی برایم مرده ای انکار کافــی ست
با ساز دنیـــا گرچـــه مجبـــورم برقصم
حرفی ندارم چون برایم دار کافی ست
من خسته ام دیوانـه م دلگیـــرم از تو
خود را همین امروز پس میگیرم از تو
از فکـــر من بگــذر خیالت تخت باشد
"من" می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
1394/03/09 - 12:25