سلام
فرض کنید كودك خود را برای فراگيري يك ورزش رزمي در باشگاهی ثبت نام کرده اید.
بعد از گذشت چند جلسه ، يا چند ماه مشاهده می کنید ساير بچه هاي هم سن و سالش تمرين مي كنند، مي پرند، ميدوند،ضربه ميزنند،ضربه مي خورند و گاهي ناخواسته روي تشك باشگاه سُر مي خورند و يا شايد يكي زمين بخورد
#اما فرزند شما كه مورد لطف و توجه مربي است؛ فقط باید تماشا کند❗️و هروقت مي خواهد کوچکترین حرکتی را امتحان يا تمرين كند؛ مربیِ دلسوز، برای کمک به کودک شما میشتابد و بودن آنکه کودک شما چیزی را تجربه کند، مربی ابتدا روش صحیح را یادآور می شود و در آخر هم خودش به بهترین شکل آن را اجرا می کند. و تلاش مي كند او را از خطرات اندكِ احتمالي حفظ كند.
وقتی از مربی علت را می پرسید، جملاتی از این قبیل بیان می کند که :
گناه داره هنوز خیلی کوچیکه براش زوده
بچه است خوب درک نمیکنه
حالا آن قدر تو مسابقات باید اجرا کنه بذار فعلا اینجا راحت باشه
نمیشه کلی زمان میبره و من خيلي وقت ندارم
و...
شما خيلي از روش نادرست مربي تعجب مي كنيد. حتي شايد دلسوزي نابجاي او شما را هم
كمي عصبي كند.
زيرا خوب می دانید که با این روش حتی اگر کودک شما نابغه هم باشد از مسابقات باشگاهي هم بالا نمي رود چه رسد به مسابقات محلی و ...
قطعا در اولین مسابقه جدی خود در باشگاه ناموفق و شايد سرخورده شود.
شايد ما هم از اين نوع #دلسوزي هاي نابجا در روش تربيتي مان داشته باشم؛ خوب است تأمل و بررسي كنيم.
عابدینی روان شناس كودك