نقل اجابت
موضوع: انتظار" دوران غیبت"
وقتي ياس تنها شد
كسي به دنبال او نمي گشت
و او مي ديد، تغافل مركب سواران زمان را
و پيچش نيلوفرهاي نیاز، به دور تير برق مرداب را
بنفشه ها كمتر عهد مي بستندبا خدا
و قدرتمندان بيشتر پيمان مي شكستند
و شيطان همچنان فتنه مي كرد
اما آفتابگردان، رو به خورشيد خدا داشت
و از وجود خود بذر مي بخشيد
تا كبوتران، از بذر خورشيديش سير شوند
و لانه ها را از نو بسازند
تا غباراز زندگي رخت ببندد
و درخت محبت، باز هم جوانه زند
و خورشيد باز بدرخشد
و شهر را با زيبائي خوبيها آزيين ببندد
تا فرشتگان بر دستان پر اُميد
نقل اِجابت بريزند
و اُميد با شوق ريحانه بچيند
گل افشان گل محمدی
۳ موافق
1395/03/01 - 19:56
خیلی زیباس :)