رها
چقد توی سرم حرف میزنم با خودم :/سردرد گرفتم :/
مهاجر
بههبهه صبحتون بخیر عشقای عمو مهاجر
میبینم که همه تون سحری خواب مونده بودید هاهاهاهااااا
مهاجر
الان رفتم مغازه میوه بخرم دیدم عجب لیموشیرین های گنده ای گذاشتن تو جعبه مگه لیمو شیرینم اینقدر گنده میشه گفتم یه دو کیلو هم از اونا بگیرم قشنگ درست حسابی جدا کردم بردم بکشه مغازه دار همسایمونه گفت اینهمه لیمو ترش برا چیتونه گفتم هااع؟ لیمو ترش دیگه چیه مگه اینا لیموشیرین نیستن گفت نه بابا اون ریزا بغلیش لیمو شیرین ان
گفتم بابا دمت گرم بهم گفتی وگرنه میبردم خونه مسخره م میکردن میگفتن تو هنوز فرق لیمو شیرین و لیمو ترشو نمیدونی 😭😭
مهاجر
امروز بابام یهویی یه ادکلن بهم داد گفت بیا سردار برات یه ادکلن هدیه گرفتم دیدم عجب بوی خفنی ام داره گفتم چند خریدی گفت یک و پونصد
بعد نگاه کردم روش نوشته صنع فی امارات
بابا دمت گرم فکر نمیکردم تااین حد مهم باشم براشون 😂
مهاجر
-هل سمعتَ ما حدثَ لفُلان؟
+لا لمْ أسمع!
-أينَ تعيشُ أنتَ؟!
+أعيشُ في حياتي، وليسَ في حياةِ الناس!
-شنیدی برایِ «فلانی» چه اتفاقی افتاده؟
+نه نشنیدم!
-کجا زندگی میکنی تو؟!
+من در زندگیِ خودم زندگی میکنم نه در زندگیِ مردم!
هلیا
♥💔♥💔♥💔♥💔♥💔
قصه ماتم من هرچی که بود
هرچی که هست
قصه قلب خسته ی ادم ه
💔♥💔♥💔♥💔♥💔♥
هلیا
💖💜💛💚💙🍀🌼🍀🌼
من چه دانستم تو را حکمت چه بود
🌼🍀💚💙💜💖💛🌼🍀💚💙
گِلآرِه
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید...
بنویسید ک اندوه بشر بسیاااااار است💔
عاخ حون پشه بندتم دوستاتم بیان تو پشه بندا گفته باشم
رودخونه سرده خره