فقط خدا
حواسمان باشد!جملات زیبا
حواسمان به چروک هایِ دور چشم مادرانمان و لرزش دست های پدرانمان باشد
حواسمان به ترشدن های گاه و بیگاهِ چشم هایِ کم سو و دلتنگیِ شان باشد!
حواسمان باشد که آنها خیلی زود پیر میشوند!
حواسمان باشد خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکنیم از کنارمان می روند...
حواسمان باشد به دلگیریِ غروبهایِ تنهاییِ شان...
حواسمان باشد که آنها تمامِ عمر حواسشان به ما بوده...
به آرام قد کشیدنمان بوده ، به نیازها ونازهایمان بوده....
آنها یک روز آنقدر پیر میشوند که حتی اسمهایمان را هم فراموش میکنند....
حواسمان به گرانترین و بی همتاترین عشقهایِ زندگیمان...
به "بابا" به "مامان" ها خیلی باشد!
خیلی لطفا....
Z²_82_21²5
تنها تر از نیلوفرِ مُردابِ خاموشی
غمگین تراز بارانیِ سردی که می پوشی
با چشم هایی خسته و تب کرده بیدارم
می ترسم از یک پلک و یک دنیا فراموشی
می ترسم از برق نگاهت لحظه ی رفتن
از سردیِ آهِ تو هنگام هم آغوشی
یک شب دلت راجای من بی"تو"تصورکن
دیدی چه ساده مثل سیر وسرکه می جوشی
فنجان قهوه ، شعر، شب ،"نه نه " نمیچسبد
لطفا بمان حتی اگر چیزی نمی نوشی
لطفا شبت را روی بازوهای من سر کن
ای چشم هایت بهترین دارویِ بی هوشی
رویای من مردن به روی دست های توست
هرچند بعد ازمن توهم مشکی نمیپوشی
سجاد صفری اعظم
Z²_82_21²5
برف
همان دوستت دارمهای باران است
که روی دستان سرد ابرها
باد کرده است...!
همچنین