سید ایلیا
هر از گاهی
دستشو ول کن
ببین ول میکنه یا محکمتر میگیره.
سید ایلیا
دلتنگی خوشه انگور سیاه است،لگدکوبش کن
بگذار ساعتی سربسته بماند!مستت می کند اندوه"!.
سید ایلیا
تو را فقط
به عنوانِ یک فرد
دوست نداشتهام،
بلکه تو را بسانِ میهنی
دوست داشتم
که "وابستگی"
به غیر از آن را
نمیخواهم...
سید ایلیا
گفتم ببینمش
مگرم درد اشتیاق
ساکن شود،
بدیدم
و مشتاق تر شدم.
سید ایلیا
در زندگیام
چیزهای زیادی را
دوست داشتهام،
که هیچیک از آنها
به گرد پای دوستداشتنِ تو هم
نمیرسند.
و اینَک نظارهگر منی هستی
که از جنس دوستداشتن توست.
ای دم و بازدمِ من!
ای تن و روح من!
میدانی که بزرگترین علتِ دخترکت هستی؟
حتماً میدانی جانِ دلم، حتماً...
«عشق» دارمت،
خوشایندترین حس من...
سید ایلیا
رفتی
و از فراقِ تو
از پا درآمدم...
باز آ که جز تو
هیچ کسم
دستگیر نیست...
سید ایلیا
کسی که مرا
بخاطر خوبیهایم بخواهد
نمیخواهم،
کسی را میخواهم
که با دانستن بدیهایم
باز هم مرا بخواهد...
سید ایلیا
در حافظه پنجره این خانه
یک دوستت دارم درگلوی دیوارها
یک بغض مزمن و در ذهن آینه
یک تصویر غمگین
از تنهایی من
و جای خالی تو مانده است...
جای خالیات از
تنهایی من بزرگتر است
و در قفسه کمدها جا نگرفت
و از آن گودال باغچه حیاط،
هم صدایت بیرون ماند
صدایی که
مرتب در گوشم میخواند:
دوستت دارم...
سید ایلیا
آیا نبودن
تو را میکشد؟
مرا حضور سرد و بیجانی که
شبیه نبودن است
میکشد!
سید ایلیا
چشمهایش
همه آن چیزی را که
صدایش نمیتوانست،
به من گفت...
ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم؛
بیآنکه واژهای
گفته باشیم..
سید ایلیا
چگونه
از تو بگذرم؟
وقتی همین دوست داشتنت
مرا زنده نگه داشته!!!
سید ایلیا
به زن نبايد بال و پر داد
ميپرد
اما
زنان فقط پروازهاى عاشقانه
را دوست دارند
بى دليل نميپرند ....
سید ایلیا
💫به ڪسے سپار دل را ڪه دلت نگاه دارد💫
سید ایلیا
كنارت بودن،
مثل نفس كشيدن در انبوه گلهای ياس
هم آغوشیهای بدونِ هوس
بيست بدون تقلب
همانقدر پاک
همانقدر واقعی
خوب است....
سید ایلیا
لبخنـد بزن!
بریز و بپاش ڪن!
آغـوش فصلی ات را رو ڪن!
از سمت خـوشبختی بیا
با یڪ دوجین خورشید
و پیچڪِ ابر و باران!
در نگاهت عشـق ایستاده!
هنوز ڪه هنوز است،
بامدادِ دوست داشتن تـوست
و صبـح لبخند ملیحی از تــو،
ڪه دارد بر چشمان من چڪّه می ڪند..!!