‏ولی خودمونیم، تو این چشمهای غم‌گینِ سگ‌ندارِ اشکیِ غیرِقشنگ رو میتونی بخوای چیکار؟ برای کجای زنده‌گیت؟

‏یه نفر که بیشتر نیستم، پس چرا اندازه‌ی ده نفر خسته‌ام و به اندازه‌ی یه شهر دلگیر؟!

من سختیو کنار کسی که
دوسش دارم ترجیح میدم
به آرامش پیش کسی که بهش حسی ندارم.

بی تو حتی
من از آغوش خودم
دورترم!

بعضى وقت‌ها دفعه‌ى بعدى وجود نداره، شانس دوباره و وقت اضافه‌اى نيست
گاهى فقط "الان" هست یا "هرگز"
«فرصت‌ها را از دست ندهيد»

من که نه!،
دلم اما...
عجیب بهانه ی بودنت را میگیرد.
درست مثل کودکی که در هیاهوی خیابانی شلوغ و پر ازدحام مادرش را گم کرده است و با ترس زیاد بلند بلند گریه میکند و پا به زمین می کوبد.
گاهی اشک هایش را با پشت دستش پاک میکند و گاهی میگذارد تا روی گونه هایش سرازیر شوند و درمیان آدم ها عاجزانه از کسی برای پیدا شدن دست های نوازشگر و مهربان مادرش مدد می جوید....
من که نه!...
دلم اما....
بودنت را
خواستنت را
داشتنت را
عجیب فریاد میکشد
و چه سخت است این همه "بی تو" بودن...

دخترای الان همه برنزه شدن! ولی زمان دانشجویی ما اونقدر به صورتشون کرم سفید کننده می زدن که مثل ارواح سفید می شدن! خیلی از دخترای خوابگاهی هم یکی دو هفته قبل از تعطیلات و رفتن به خونه، میذاشتن ابروها و موهای صورتشون دربیاد! وضعیت عجیبی بود اصلا! دختر و پسر همه سبیل داشتیم! ولی کافی بود که یکی ازین دخترا دوستت داشته باشه. دیگه تا پای مرگ هم باهات می اومد. مثل یه ماده شیر کنارت بود و می تونستی توی هر شرایطی روش حساب کنی.
آخرین باری که تونستم روی عشق یه نفر حساب کنم، 17-18 سال پیش بود. هم کلاسیم بود و بعد از چهارسال عاشقی و دربه دری، زندگی هرکدوم مون رو انداخت یه طرفی.
چند وقت پیش بهم زنگ زد. شماره مو از یکی از دوستان قدیم گرفته بود. گفت بالاخره بعد از این همه سال تصمیم گرفته ازدواج کنه و دو روز دیگه مراسم عقدشه. با خودش فکر کرده حتما باید به من بگه و اگه نمی گفته در نظرش کار درستی نبوده.
براش آرزوی شادی و خوشبختی کردم و همه ی دریغ ها و حسرت ها و خاطره های لگد شده اومد جلوی چشمام.
گفت: صدات چرا اینطوریه؟
گفتم :چیزی نیست! سرما خوردم...

اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید
آن فرد را احمق فرض نکنید ،
بلکه این را بدانید آن شخص بیشتر از آنچه
لیاقت داشته اید به شما اعتماد کرده است !

.
مرگ؟
منظورت از مرگ چيه؟
خودمو مثال بزنم، من خيلی وقته مُردم
كسيم برام مراسم ترحيم نگرفت،
حتی اشك هم برام نريختن،
راستش اصلا كسی متوجه نشد.
فقط خودم حس كردم،
ببين من خيلی وقته زنده نيستم، اما دارم نفس ميكشم،
بر عكس بقيه هر چی بزرگتر ميشم، از مرگم دورتر ميشم

شیطان می گوید :
1 زنی که لباس برهنه می پوشه معشوقه ی من است.
2 حمام ومسجدی که سودخوری باشه خانه ی من است.
3 مردی که گناه می کند عزیز من است.
4 جوانی که توبه کند ،عبادت کند دشمن من است.
5 کسی که این گفتار را به دیگران نمی گوید عاشق من است.

اندازه عشقت بخدا پخش کن

چِقدر راست گفتَم کِه کج نَری!

بَلَد بودَن مُهِم تَر از دوست داشتَن يا حَتي عاشِق بودَنهِ!

‏واسِه كسي دِلتو بِزن بِه دَريا كِه چِشاش دنبالِ مرداب نباشِه!

چی میشه واقعا بعضی آدمها ذاتا روی مخن؟ دوست دارم بدونم از لحاظ علمی چه پارامتری «رو مخ» بودن یه آدم رو بالا می‌بره. یارو هیچ بدی‌ای هم بهت نکرده‌ها، ولی رو مخه.

تو دنیا به دو نفر احترام بزار

اونی ک خیلی دوست داره اونی ک دیگه دوستت نداره
ولی میتونه از عشق زیاد نابودت کنه دومی میتونه از نفرت زیاد نابودت کنه