milad
ما ترس از یک نظام نداریم
ترس ما از نگه داشتن دین با سیاست است
از ظلم به مردم برای آسیب ندیدن دین
از دروغ هایی که به مردم میگن تا مردم سرگرم دین شود
چه از فروختن سند بهشت توسط کلیسا در قرون وسطا
تا شکنجه دادن روحی اسلام برای یه زندگی بهتر در دنیایی دیگر
و.....
و ندا سر میدهند که خداوند شمارا به جهنم میفرستد
و بعد میگوییند خداوند رحمان است !
خدا ؟
ما هنوز دلیل آفرینش خودمان را نمی دانیم بعد دنبال دستوراتی برویم که میگوییند از سمت خداس !
ما هنوز نمی تونیم از 10 درصد مغز خود استفاده کنیم ! بعد انتظار داریم با یک کتاب همه چیزو بفهمیم !
هنوز ما حد و مرزهای قدرت های خود را نمی شناسیم ! وقتی میخواییم در مورد آفرینند خود بدانیم به ما میگوییند : نه دنبال این فکر نروید ما نباید اسرار خدا را بدانیم ! بعد کورکورانه باید از دستوراتی که میگوییند پیروی کنیم ! کسانی که هنوز اطلاعاتی در مورد خدایی که میگوییند ندارند ما را به پیروی از دستوراتی که میگوییند از سمت خداس مجبور میکنند !
سبک زندگی هایمان ، سیاستمون ، اقتصادمون ، تحصیلاتمون ، همه اینها از زیر تیغ دین رد می شود !
milad
در زندان ندیدن رو روی دیدنت وا کردن
پایِ برگه یِ حقیقت رو که شکست بود و بس
با دستِ پُر از بویِ پارگی زنجیرت امضاء کردم
milad
آره اعتراف کن ...
جامعه هل داد تورو توی یه دنیای دیگه
حالا تو روبه روی این جامعه فئودالی ایستادی
ترسیدی ؟ میخوای اعتراف کنی ؟
من تو همین حوالی دنبال بهارم
ولی تو بازم درگیر ساختار های این زندگی ها شدی
میدونی ترست آشکار شده ، از یه جامعه ترسیدی ؟
پس از چی ؟
از خاطرات ؟
از بی فکری ها ؟
میترسی آدما خالی کنن دورتو ؟
پس تو چی هستی ها ؟
آدمی ؟
یا فراتر ؟
جواب رو برا من نگو واسه خودت تحلیل کن
تو همین حوالی میرسم به داد اهالی ...
milad
?All of us in game of god .. (who can play ) z