مشخصات

موارد دیگر
iraj
72 پست

دنبال‌کنندگان

(11 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

1542306111216654_large.jpg 1542305148610828_large.jpg 1542295788712796_large.jpg 1542295799223015_large.jpg
iraj
iraj
تو مثل خنده گل
مثل خواب پروانه
تو مثل آنچه
که ناگفتنی است، زیبایی

iraj
iraj
کاش
میگفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست …

iraj
iraj
گفته بودم
به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه ی فرضیه ها ریخت به هم

iraj
iraj
“تو را دوست دارم”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …

iraj
iraj
آدمی دو قلب دارد !
قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حضورش بی خبر.
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد
همان که گاهی می شکند
گاهی می گیرد و گاهی می سوزد
گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می رود…
با این دل است که عاشق می شویم
با این دل است که دعا می کنیم
با همین دل است که نفرین می کنیم
و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم…
اما قلب دیگری هم هست.
قلبی که از بودنش بی خبریم.
این قلب اما در سینه جا نمی شود
و به جای اینکه بتپد…..می وزد و می بارد و می گردد و می تابد
این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد
سیاه و سنگ هم نمی شود
از دست هم نمی رود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند
بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد
این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند
وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد
وقتی تو می رنجی او می بخشد…
این قلب کار خودش را می کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی
و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قل

iraj
iraj
دوست ندارم
در فصل دیگری عاشق شوم..
♥♥♥
پاییز حال و هوای دیگری دارد..
پر از شعرهای عاشقانه است..
حتی دلتنگی‌هایش شیرین‌تر است..
با بوی زردترین برگ‌هایش
می‌شود زندگی کرد..
♥♥♥
عاشقی در پاییز
شعری‌ست همیشه شنیدنی..
♥♥♥♥♥
وقتی به تو می‌اندیشم
آهویی تشنه کنار نهر می‌آید
و وسعت چراگاهان را
به چشم می‌بینم..
♥♥♥
هر عصر با تو
دانه‌ای زیتون سبز
تکه‌ای از آبی دریا
مرا مست می‌کند..
♥♥♥
به تو که می‌اندیشم
هر آنجا که دستان تو
لمس‌شان کرده را گل می‌کارم
اسب‌ها را آب می‌دهم
و کوه‌ها را طور دیگری
دوست می‌دارم..

iraj
iraj
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود..

دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود..

تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
از آسمان فاصله نازل نمی‌شود..

خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟

می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود..

تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود..

iraj
iraj
خیال کردی بری و دستامو وِل کنی ،
آسِمونت آبی تر میشه ؟!
هیچ فکر نکردی پیشِ خودت با رفتنم ،
چی به سرش میاد ؟!
به چه حقی خودتو " انسان " خِطاب میکُنی ؟!
میدونی بعدِ رفتنت چقدر ضَجه زدم ؛
چقدر خدا رو التماس کردم ؛
چقدر اذیت شدم ؟!
میدونم که نمیدونی ؛ نمیفهمی ...
اگه میتونستی بفهمی که حال و روزم این نَبود ...
سَخت گُذشت جوری که مُردَم و زندِه شدم
ولی میبینی که الان سَرِپام
دوباره جون گرفتَم : )
با این تفاوت که دیگه خودمو مَضحَکه عشق نمیکُنم ...
با هَر کی که دوس داری دوراتو بزَن
خدایِ تو خدایِ منم هس
یروزی بی حساب میشیم : )
نبودنت مُستَدام ؛ آشناتَرین غریبه ...

iraj
iraj
محدودم ڪن به «دوست داشتنت»

دلـم میخـواهـد جـــز

چیـزے به چشـمِ دل نیاید...

iraj
iraj
"تو"
تمامِ اولین ها را
با من تجربه كردے...
از اینجا به بعدَش،
برایت میشود؛
تكرار
تكرار
تكرار

iraj
iraj
دلـم بـارانِ سـردِ
هـوس دارد

که نـم نـم مـی رسـد از راه
و می شود شهری

iraj
iraj
مراقب باش
وقتی سوار تاب زندگی شدی
دست روزگار هُولت می دهد
اما قرار نیست
تو بیفتی اگر خود را
به آسمان گره زده باشی
اوج می گیری،به همین سادگی!!

iraj
iraj
عطر موهایت قرار از شهر می گیرد ، بگو


دل ربودن را کدام عطار یادت داده است؟

iraj
iraj
صدایت
گفت و گوی بارانُ بابونه

دهانت

باغستان سیبُ بهارنارنج

لب هایت لانهٔ مرغان عشق ستُ

دست هایت

شب شعرُ دفتر خاطرات دیوانه

و حضورت درخت با شکوهی

که سایه اش

قلمرو گل های وحشی ست

و زیر آرامش باوقارش

عشق آرام می گیرد

iraj
iraj
دوستت دارم
و این

خلاصهٔ عاشقانه های دنیاست

که قبل از ما تقویم کرده اند

و بعد از ما

به رشتهٔ عشق در می آورند

و باز هم

توان اندازه گرفتنش را

نخواهند داشت

خواه با واژه وُ

خواه با واحدِ باران

صفحات: 1 2 3 4 5

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو