من که عاشق نیستم،
بید مجنون شناس نیستم.
زیر باران تازه و تر نیستم.
من که عاشق نیستم،
لیلای تو، مجنون هیچ کس نیستم
فرهاد هم در بیستون خوابیده ست
خواب شیرین دیگر دیده است
بعد تو به دل گفتم توبه کن
گفت من که عاشق نیستم
این خانه ویران و من ساکن نیستم
آن تپیدنها،بازیگوشی ها گذشت
من دیگر با هیچ کس آشنا نیستم.
منم
منم آمین