امیر عبادی ساکن تهران مجرد فوق لیسانس عمران کارمند

مشخصات

موارد دیگر
امیر عبادی
19 پست
مرد

دنبال‌کنندگان

(19 کاربر)

برچسب ‌های شخصی

بازدیدکننده

ربیع.jpg قلعه رودخان.jpg
امیر عبادی
امیر عبادی
حلول ماه ربیع الاول مبارک

امیر عبادی
امیر عبادی
افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت

فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا

امیر عبادی
امیر عبادی
شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه ی مایی

امیر عبادی
امیر عبادی
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است


آنچنان می فشرد فاصله ، راه نفسم
که اگر زود اگر زود بیایی دیر است


رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود
دلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است


خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی
دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است


سایه ای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است


کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است


تارهای نفسم را به زمان می بافم
که تو شاید برسی، حیف که بی تاثیر است

امیر عبادی
امیر عبادی
کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی

یک نفس از درون من خیمه به در نمی‌زنی

مهرگیاه عهد من تازه‌ترست هر زمان

ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی

کس نستاندم به هیچ ار تو برانی از درم

مقبل هر دو عالمم گر تو قبول می‌کنی

امیر عبادی
امیر عبادی
خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی

مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا

در سینه‌ها برخاسته اندیشه را آراسته

هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا

ای روح بخش بی‌بدل وی لذت علم و عمل

باقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا

ما زان دغل کژبین شده با بی‌گنه در کین شده

گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا

امیر عبادی
امیر عبادی
خدایا وضعِ دنیا را ​OK​ کن
دلِ ما ناok ها را ، ​OK​ کن

غم و اندوه،انصافاً زیاد است
بساطِ شادیِ ما را ​OK​ کن

دراین دوران که بابا ​نان​ ندارد
دل دارا و سارا را ​OK​ کن

در آن عالم ،بِرس اوّل به مجنون
برایش ، وصل لیلا را ​OK​ کن

برای تُرک شیرازیِّ حافظ
سمرقند و بخارا را ​OK​ کن

​پرایدم​ ، شصت جایش ، ضربه خورده
اقلّاً یک ​تویوتا​ را ​OK​ کن

ندیدم خیری از دیروز و امروز
برایم خیر فردا را ​OK​ کن

تمام چیزها هم گفتنی نیست
خودت ​بعضی قضایا​ را ​OK​ کن

گنهکارم، ولی توی بهشتت
برایم خواهشاً جا را ​OK​ کن

امیر عبادی
امیر عبادی
@royairandokht خوش اومدین

امیر عبادی
امیر عبادی
ما چون ز دری پای کشیدیم ، ‏کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم ،‏ بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست ، نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ،‏ پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضه خلد است

انگار که دیدیم ، ندیدیم ندیدیم

صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن

گر میوه یک باغ نچیدیم ، ‏نچیدیم

سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل

هان واقف دم باش ، رسیدیم ، ‏رسیدیم

وحشی ! سبب دوری و این قِسم سخنها

آن نیست که ما هم نشنیدیم ، ‏شنیدیم !!!

(وحشی بافقی)

امیر عبادی
امیر عبادی
چرا من امتیازم صفره؟ چجوری امتیاز بگیریم؟

امیر عبادی
امیر عبادی
قلعه رودخان

امیر عبادی
امیر عبادی
بشر موجودی منطقی نیست، موجودی است منطق تراش. به هرکار دست زد و به هرچه عادت کرد، سعی میکند برای آن دلیلی بتراشد و عذر و بهانه ای بیاورد. وقتی حرف می زنیم، بیشتر می خواهیم خودمان را قانع کنیم تا دیگران را، کسی که قانع شده باشد، کسی که به اندیشه های خود ایمان داشته باشد، اصلا حرف نمی زند.

امیر عبادی
امیر عبادی
بگذار زمین روی زمین بند نباشد

حافظ پی اعطای سمرقند نباشد

بگذار كه ابلیس در این معركه یكبار

مطرود ز درگاه خداوند نباشد

بگذار گناه هوس آدم و حوا

بر گردن آن سیب كه چیدند نباشد

مجنون به بیابان زد و... لیلا ولی ای كاش

این قصه همان قصه كه گفتند نباشد

ای كاش عذاب نرسیدن به نگاهت

آن وعده ی نادیده كه دادند نباشد

یك بار تو در قصه ی پر پیچ و خم ما

آن كس كه مسافر شد و دل كند نباشد

آشوب همان حس غریبی ست كه دارم

وقتی كه به لب های تو لبخند نباشد

در تك تك رگ های تنم عشق تو جاریست

در تك تك رگ های تو هر چند نباشد

من می روم و هیچ مهم نیست كه یك عمر...

زنجیر نگاه تو كه پابند نباشد...

وقتی كه قرار است كنار تو نباشم

بگذار زمین روی زمین بند نباشد

امیر عبادی
امیر عبادی
خواهشـــی بـر لـب من هست ولـی تکـراری

مـی شود دســت از اعـــدام دلـــم بــرداری ؟

دل من مـــال تو شد پـس دل خود را مَشِـکن

بگذر از کشـتـن و ســرسختـی وخـود آزاری

ثبــت کن محــض سند مصـــرع بعــدی مـــرا

" تــو در اعمـاق دلـــم مثـــل خدا جــا داری "

لهجه ی جاهلی وصف تو را هم عشق است

واقعــاً دســـت مـــریـــزاد عجــب ســـالاری !

حکــم سختیـست ، بیا بگـــذر و آقـــایـی کن

تو که در قصـــر دلـم حـاکم وســـردمـــــداری

شهـــرونـدانه تقــاضــــای خــودم را گفــــتم

بررسی کـن بـه کـَـرَم چـون که تو فرمانداری

امیر عبادی
امیر عبادی
گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست

چشمه ی آرامشم پایین ابروهای توست



خنده کن تا جای خون درمن عسل جاری کنی

بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست



فتنه ها افتاده بین روسری های سرت

خون به پا کردی، ببین! دعوا سرموهای توست



کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست

یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست



فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر

لشکری آماده پشت برج و باروهای توست



شهر را دارد به هم می ریزد امشب ، جمع کن

سینه چاکی را که مست از زخم چاقوهای توست



کوک کن ، بردار سازت را ، برقصان وبرقص

زندگی آهنگ زیبای النگوهای توست



خوش به حال من که می میرم برایت اینهمه

مرگ امکانی به سمت نوشداروهای توست

صفحات: 1 2

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو