عطی
در میان دست هایت عشق پیدا می شود
زیر باران نگاهت نسترن وا می شود
با عبور واژه ها از گوشه ی لب های تو
مهربانی های قلبت خوب معنا می شود…
عطی
حساب زندگی از دستم در رفته
تو لبخند می زنی و
این پرانتز
تمام معادلات را به هم می ریزد.
عطی
زندگی همینه
انتظار یه آغوش بی منت
یه بوسه بی عادت
یه دوستت دارم بی علت
باور کن
زندگی همین دوست داشتن های ساده ست . .
عطی
عشق زمانی شکل میگیرد که قلب دو انسان به هم نزدیک و نزدیکتر میشود./ الکساندر دوما
عطی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را / او که که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم ان شیخ سیه رو که در اخر عمر / لای موهای تو گم کرده خداوندش را
عطی
زندگی باغی است که با عشق باقی است
مشغول دل باش نه دل مشغول
بشتر غصه های ما از قصه های خیالی ماست
پس بدان ا گر فرهاد باشی همه چیز شیرین است.
عطی
عشق یعنی
وقتی که یه نفر قلب تورو میشکنه،
و حیرت انگیزه که تو هنوز با قطعه قطعه ی قلب شکستت دوستش داری!
عطی
هر آنکس عاشق است از جان نترسد یقین از بند و از زندان نترسد. دل عاشق بود گرگ گرسنه. که گرگ از هی هی چوپان نترسد.
عطی
انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم
عطی
به من گفتی پر از آینده باشم / تو رفتی همچنان در خنده باشم
تو دریای منی ، من ماهی تو / جدا از تو نباید زنده باشم . . .
عطی
دوست خوب را باید روی چشم ها گذشت
کجایى …
چشم هایم بهانه ات را گرفته اند …
عطی
شعر ردیف و قافیه نمی خواهد
بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر می کند …
عطی
گرمم کن
به قدر یک آغوش
هوای نبودنت عجیب سرد است !