Sara
زندگی مانند یک پتوی کوتــاه است
آن را بالا می کشید
انگشت شستتــان بیــرون میزند
آن را پاییــن میکشید
شانه هایتــان از سرمــا میلــرزد
ولـی آدمهای شـــاد
زانــوهای خود را کمی خــــم میکنند
و شب راحتـــــی را سپــــری میکننــد.✔
“ماریون هاوارد”
Sara
چرا نمیشود زندگی را مثل همه ی متن ها ویرایش کرد؟
برگشت و "اشتباهی" را پاک کرد و دوباره نوشت؟
یا دورش دایره ای قرمز کشید و جایش چیزهای بهتری نوشت؟
یا اصلا select all و دیلیت کرد؟
Sara
آن روز فرا میرسد ...
روزی که تمامشان ، تنهایت میگذارند !
تمامِ آن هایی که قولِ تکیه گاه بودن
به تو داده بودند ،
میروند و نشانت می دهند
که بیهوده اعتمادت را نثارشان کرده بودی !
اما غصه خوردن ندارد ،
یک نفر هنوز هم برایت مانده ...
همانی که تمامِ لحظاتی که
حتی تو به او فکر هم نکرده ای ،
هوایت را داشته ...
همان که من " خدا " میخوانمش