ســـرایی را که صاحـب نـیســـتــ..ویرانـی ســـت معمارشــ.. دلِ بـی عشــق،میگـردد خراب آهســـتــه آهســـتــه..

مشخصات

موارد دیگر
LOEY♡
1300 پست

دنبال‌کنندگان

(44 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

20191114_200927.jpg ۲۰۱۹۰۹۱۸_۰۰۳۱۲۵.jpg ۲۰۱۹۰۸۱۵_۱۲۰۳۳۳.jpg ۲۰۱۹۰۸۲۴_۱۴۵۱۳۰.jpg
LOEY♡
LOEY♡
:دی

LOEY♡
LOEY♡
:سوت:دی

LOEY♡
LOEY♡
(:

LOEY♡
LOEY♡
هرجا هوا مطابق ميل ات نشد برو!
فرق تو با درخت
همين پايِ رفتن است...



LOEY♡
LOEY♡
کاش همـه ی مـا
چیزی برای از دست دادن داشته باشیم...
چیزی که اگر خط به تنش بیفتد دلمان بلرزد
چیزی که در وخیم ترین شرایط زندگی بتواند لبخند را مهمان لب هایمان کند

چیزی که بشود نقطه ضعفمان
چیزی که در اوج نا امیدی بخاطرش بجنگیم
چیزی که عطر زندگی ببخشد
بتواند دکمه انسانیتمان را روشن نگه دارد و از روزمرگی نجاتمان دهد
باید چیزی باشد...

یا در واقع باید آدمـی باشد...!



LOEY♡
LOEY♡
راحت بخواب اي شهر! آن ديوانه مرده است
در پـــيلـــه ابــريشمـش پــروانــه مرده است
در تُــنــگ، ديـگــر شـور دريا غوطه‌ور نيست
آن ماهــي دلتنگ، خوشبخـتانه مرده است
يــــك عـــمــر زيـــر پــا لگـــد كــــردنــــد او را
اكنون كه مــي‌گيرند روي شانه، مرده است
گـــنجشـكها! از شـــانـــه‌هـــايــم بــرنخيـزيد
روزي درختـــي زيــــر ايــن ويرانه مرده است
ديـگــــر نخـــواهد شد كســـي مهمان آتش
آن شــمع را خاموش كن! پروانه مرده است

LOEY♡
LOEY♡
تــا بپـیـــونـدد به دریـا کـــــوه را تنـــها گــــذاشت
رود رفــت امـــا مســیر رفـتنــش را جـــا گذاشت
هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود
دیده گلگون کـــرد و ســر بر دامـن صحرا گذاشت
هــر کــه ویران کـــرد ویران شد در این آتش سرا
هیـــزم اول پـایـــه ی ســــوزاندن خـــود را نهــاد
اعتبـار ســـر بلنــدی در فـــروتـــن بــودن اســـت
چشــمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
مــــوج راز ســــر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صــدف هایی که بین ســـاحل و دریا گذاشت

LOEY♡
LOEY♡
یا مشکل ارسال پیام از دل ما بود
یا منبع گیرنده ی قلب تو خراب است

زاییده ی دردیم و به بار آمده ی عشق
در مکتب ما عشق فقط حرف حساب است

یک جمله بگو دلبرکم حرف دلت چیست
عاشق شده این شاعر و دنبال جواب است:فکر

LOEY♡
LOEY♡
از چهره ى تو
چیز زیادى یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامى
ریخته بود بین چشمهات
و روى طراوت لب هات
زمزمه ى تردى بود
که گنگم مى کرد
و نمى گذاشت
از چهره ى تو چیز زیادى
یادم باشد

LOEY♡
LOEY♡
مَرا اَز حَبسِ آغوشَـت چِه اِصراری بِه آزادی؟!{-1-}{-11-}
@wolf

LOEY♡
LOEY♡
خانوم میشع بدونم تو چ حیطه ای فعالیت دارین؟:ناز:پلید:خنده
من عاشخ این عکس شدم:فکر:الهه
@wolf

سکوت شب
سکوت شب
آدم ها همدیگر را پیدا میکنند از فاصله های خیلی دور…
از ته نسبت های نداشته
انگار جایی نداشته بود که اینها باید کنار هم باشند
میشوند همدم…
میشوند دوست…
میشوند رفیق…
اصلا میشوند جان شیرین(شاتوت و عسل)
درست مینشینند روی طاقچه دل هم
حرف هایشان یک جور خاصی دلنشین است
اصلا بودنشان شیرین است
وقتی هم که نیستند هی همدیگر را مرور میکنند
و مدام گوش به زنگ آمدن هم هستند
خدا این آدم ها را از هم نگیرد :دعا



باز نشر توسط wolf و Elahe
wolf
wolf
به دلِ ساده و غم دیده ی من
قلمی تازه بده
سخنی تازه بیار
دفترِ شعرِ من اینک از حقیقت خالیست
باورم قامتِ کوه است
ولی پوشالیست.
از محبت دلگیر
از خدا آزرده
از صداقت خسته
قامتم پژمرده
عهد بستم
که از این پس ندهم دل به کسی
جز خودم نیست
برای دل و اندوه و غمم
هم‌نفسی...

باز نشر توسط Elahe
LOEY♡
LOEY♡
بعد از تو
تمامِ ماکارونی ، سیب زمینی و غذاهایِ چرب و پرکالریِ دنیا را خواهم خورد
منی که تو راندارد
همان بهتر که ازچاقی بمیرد...!:مشکوک

LOEY♡
LOEY♡
آخرش یک نفر از راه می رسد که بودنش ؛ جبرانِ تمامِ نبودن هاست
جبرانِ تمامِ بی انصافی ها
و شکستن ها ...
یکی که با جادویِ حضورش، دنیایِ تو را متحول می کند.
جوری تو را می بیند، که هیچ کس ندیده.
جوری تو را می شنود، که هیچ کس نشنیده،
و جوری روحِ خسته ی تو را از عشق و محبت، اشباع می کند؛
که با وجود او، دیگر،
نه آرزویی می مانَد، برایِ نرسیدن
و نه حسرت و اندوهی برای خوردن ...
بعضی آدم ها، خودِ معجزه اند.
انگار آمده اند تا
تو مزه ی خوشبختی را بچشی، آمده اند تا دلیلِ آرامش
و لبخندِ تو باشند،
آمده اند که زندگی کنی...



صفحات: 6 7 8 9 10

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو