EDRIS
هرگز نباشد بیسبب
گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بیدرد دل
رخ زعفران
رخ زعفران
رخ زعفران
رخ زعفران
...
EDRIS
من واسه خودم که زندگی نکردم هیچوقت
زندگی کردم من همیشه اجباری بود
EDRIS
هی بارونه
ای دیوونه
کی این خونه
شد زندونت؟
EDRIS
مثل لحظه ی بارون و پاییز
مثل چشمای خسته ی لبریز
مثلِ اشکای ریخته رو گونه
دیگه چیزی ازم نمی مونه
EDRIS
منو از رو لباسام قضاوت نکن من سلیقه دارم پول ندارم
EDRIS
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
EDRIS
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
EDRIS
آن بهاران کو
آن روزگاران کو
EDRIS
شب بخیر گفتن ما
محض ادای ادبست
ور نه چون شب برسد
اول بیداری ماست.
EDRIS
حالا باقیمونده های
من و احساسم همینه
دل دلتنگم غروبا
پای پنجره بشینه
دلخوشیم یه ابر تیره ست
که هوای منو داره
آخه از سیاه ترین ابر
بهترین بارون می باره
EDRIS
ببین غم تو رسیده به جان و دویده به تن
ببین غم تو رسیده به جانم بگو چه کنم …
EDRIS
یجوری ریشه هام خشکید که انگار کار پاییزه
خزون رفتنت انگار داره برگاشو میریزه
یجوری گریه میکردم که بارون بینشون گم بود
کاش این رویا از آغازش فقط خواب و توهم بود
EDRIS
نه امشب که هرشب که حالم خرابه
یه جزیرم که دورم یه دریا سرابه
من عادت نکردم به شبهای سردم
به اینکه نباشی نه عادت نکردم
سلام ادریس خان
از این ورا😂
سلام
راه گم کردم
عه😕
الهی دیگه پیداش نکنی تو همی راه گم شده بمونی🚶♀️🤲🏻