Bita
و برای این همه تنهایی
کاش خدا کاری بکند
Bita
رفتنت
رفتن جان است
خودت میدانی
Bita
حال یک دیوانه را
دیوانه بهتر میکند
Bita
میروم از کویت اما
خون خود را میخورم
Bita
شب سرآغاز تمام دلتنگی هاست
Bita
مرا به نزدیک ترین آغوشت برسان
Bita
نیازمند به گرفتن دست هایت
سر گذاشتن روی پاها
حرف زدن های معمولی
نیازمند به یک اتفاق روشنم
Bita
ما را از مرگ می ترسانند
انگار که ما زنده ایم
Bita
ما دیر آمدیم با زود
هر چه بود
به موقع نیامدیم
Bita
هر وقت غمگین شدی
خودتو بغل کن
Bita
یه دل داریم اونم همش باید بگیره
Bita
از گوشه بامی که پریدیم
پریدیم
Bita
باشد
که نباشیم
که بدانند
نماندن بلدیم
Bita
محتاجم
محتاج یک فنجان چای
که پهلویش تو باشی
تنهایی چشه
هیچی ...